جدیدترین ها

چهار قصۀ تکاپو
یک) ساعت شماطه دار قدیمی خودش را بیچاره کرد تا بیدارش کند چشمانی که از بدخوابی می سوخت را با انگشتانش محکم مالید و همان
قصه های شهیندخت در مسیر کارآفرینی (قسمت دوم)
سلمان بدون هیچ دلیل قانع کنندهای ناگهان در یک عصر زیبا و سرد و پر نشاطِ اسفند ماهی تصمیم گرفت که کسب و کار خودش
قصههایِ شهیندخت در مسیر کارآفرینی (قسمت اول)
برای شما هم چنین اتفاقی افتاده است؟ هیچگاه ورشکستگیِ مالی، رویاها و اهدافتان را دگرگون کرده و نقشه هایتان را نقش بر آب ساخته است؟
داستانسرایی به سبک «کیندرا هال» چهار نوع داستانی که هر کسب و کاری باید بگوید
«بازار یابی دیگر در بارۀ چیزهایی که می فروشیم نیست بلکه دربارۀ داستان هایی است که میگوییم.» ست گادین در ازای فروش هر کدام از

قصۀ نظم ومایکل جردن و مامانش دِلوریس
مایکل جردن عاشق بسکتبال بود و قد و بالایی داشت که در آن سالها کاملا مناسبِ بسکتبال بود. راستش این قد و قامت این سالها

سال تحویل به سبک هالووین
پرده های خانه از دو سال پیش عوض شده بودند. چسبیده به پنجره، کرکره های ظریف و رویش تور سفید خوش نقش و نگار

اعترافات شگقت انگیز من (قسمت دوم)
داستان امروز که یک روز پاییزی و عالی است را برایتان بگویم یا اعترافاتم را. یعنی انسان اینطوری می تواند در فاصله نوشتن یک عنوان
آخرین دیدگاهها