یک روز معمولی و متفاوت
برنامه ریزی کرده بودم بعد از صبحانه بروم آزمایشگاه و خرید سس الویه. البته بعد از اینکه مقدمات ناهار را آماده کردم که مشخصا سینه
اسفند ۲۰, ۱۳۹۹
4 دیدگاه
برنامه ریزی کرده بودم بعد از صبحانه بروم آزمایشگاه و خرید سس الویه. البته بعد از اینکه مقدمات ناهار را آماده کردم که مشخصا سینه
__ امروز باید جدولی را می کشیدیم یا دانلود می کردیم. که من البته با کمال میل کشیدمش. شروع روز نوشتن را دوست دارم .
این آدینه ها بهترین احوالات را همیشه در من ایجاد کرده اندو آفتاب زمستانی روزهای جمعه از کودکی برایم جذاب بوده است. امروز هم جمعه
۶/۹/۹۹ امروز را از دیروز برنامه ریزی کرده بودم . از صبح تند تند به کارها پرداختم وقبل از هر چیز نوشتن صفحات صبح گاهی.
۳/۹/۹۹ قصه ی امروزم را می نویسم ساده و صمیمی در چند خط : صبح زیبای پاییزی را چه شیرین است که با نگارش صفحات
معتقدم که با آموختن و عمل به آموخته ها می توانیم زندگی را ارتقا، دهیم . این ارتقا، باعث شادی و رفاه است . در این وبسایت تجربیاتی که از سالها زندگی زیسته ام به صورت خاطرات و روزنوشته ها و ....... به اشتراک گذاشته می شود.
اینجا خانه من است . به خانه من خوش آمدید.