
قصۀ نظم ومایکل جردن و مامانش دِلوریس
مایکل جردن عاشق بسکتبال بود و قد و بالایی داشت که در آن سالها کاملا مناسبِ بسکتبال بود. راستش این قد و قامت این سالها
مایکل جردن عاشق بسکتبال بود و قد و بالایی داشت که در آن سالها کاملا مناسبِ بسکتبال بود. راستش این قد و قامت این سالها
پرده های خانه از دو سال پیش عوض شده بودند. چسبیده به پنجره، کرکره های ظریف و رویش تور سفید خوش نقش و نگار
به چه می اندیشید؟ به این که در وادیِ آموختن که قدم بگذاری و درهای مختلف را به روی خودت باز کنی هر روز با
دوست کپی رایتر من سلام امروز در حوزه کپی رایتینگ بسیار رشتم و بافتم. آخرینش هم تکلیفی بود راجع به نوشتن یک تبلیغ در خصوصِ
همه ما به عنوان شخصی انسانی تعریفی از خوشبختی در نظر داریم و در این باره به تفکر مشغولیم برخیمان خوشبختی را در نهایت در
من امروز آموختم اعتماد به نفس نقش بزرگی در توسعه فردی دارد. اعتماد به نفس برای توسعه روح و جسم، از اوجبِ واجبات است. اعتماد
تصور کن با یک اتفاق جهانی دچار چالشهای آنچنانی در روزمرهگیهایت شوی. حالا آنچنانیِ آنچنانی هم اگر نه، لااقل آن قدر آنچنانی که دست و
پیشترها زندگی را دربست، در اختیار آشپزخانه می گذراندم. این عادتی شد برای من در سالیان سال. اینطوری نمیتوانست بماند، بالاخره حد وسطی هم وجود
همه چیز ساده تر از آن به نظر میرسد که واقعا هست. نوشتن یک برنامه درست روزانه و یا هفتگی که دیگر جای خود دارد.
«مرد، بین سی تا چهل سال، مجرد، بیکار، تنها» توی اتاق نشسته و میاندیشد هیچ کس به خاطر نداردش. غمگین است و گذران روزها را
معتقدم که با آموختن و عمل به آموخته ها می توانیم زندگی را ارتقا، دهیم . این ارتقا، باعث شادی و رفاه است . در این وبسایت تجربیاتی که از سالها زندگی زیسته ام به صورت خاطرات و روزنوشته ها و ....... به اشتراک گذاشته می شود.
اینجا خانه من است . به خانه من خوش آمدید.