به خانه من خوش آمدید

دلخواه

اِم روزنامه

پر از خاطره

  صبحِ نه چندان زود شال و لباس کردم سمت سونوگرافی دکتر کیانی. دختر خوش‌اخلاقی که به من وقت ویزیت داد، گفت باید برای معطلیِ

ادامه مطلب »

صدای خوشبو

چه صدای خوشبویی در جریان است. بافتنی می‌بافتم و به صفحۀ گوشی خیره مانده‌ام. از شما چه پنهان مدتی‌ست در حال آموزش زیانم از یک

ادامه مطلب »
اِم روزنامه

طنز، کتاب و تجربه

باز باز باز باز هم مثلِ نوجوانان تازه بالغ که در ناز و نعمت می‌غلتند، دلم غر زدن می‌خواهد که شکوهِ درونم ندا سر می‌دهد؛

ادامه مطلب »
اِم روزنامه

بالاخره ویرگول یا کاما؟

دوست عزیز عصر حجری من سلام؛ امیدوارم که اوقات واحوالت به خیر و خوشی در گذشته، درگذشته باشد. من هم ندارم غصه‌ای، سعی‌ام بر آن

ادامه مطلب »
اِم روزنامه

چه طوری؟ اینطوری،

نمی‌دانم «اوگاستن باروز» روزی که تصمیم گرفت به نوشتن،خودش می‌دانست یکی از کتاب‌هایش،کتابِ سال می‌شود؟ «اینطوری» به مسائل جالبی اشاره دارد و خواندنش به زمان

ادامه مطلب »