خاطرات
ما می ریم به مدرسه با الفانتن شوهه
یک هفتۀ تمام از صبح کلۀ سحر که چشم باز می‌کنی، تا شب وقتِ خواب، فقط یک کار را انجام می‌دهی. می‌روی
فروردین ۲۰, ۱۴۰۰
10 دیدگاه
یک هفتۀ تمام از صبح کلۀ سحر که چشم باز می‌کنی، تا شب وقتِ خواب، فقط یک کار را انجام می‌دهی. می‌روی
بعد از خواندن جستارِ «نوستالژی» محمد قائد، حتی به خاطرات خوشِ ایامِ بی خیالی و شادیِ قدیم هم شک می‌کنی. راست راستکی بود یا خیالی
ا یک هشتم فروردین معمولی و بسیار دلچسب است که زندگی هر روز همین قدر معمولی و مهربان بگذرد و تو بتوانی به دغدغه
امروز هفتم فروردین زیباست. اول بگویم که کلمه سال من «مداومت» است. می اندیشم که با مداومت می شود کاری کرد کارستان،همان آهسته و پیوسته،
برنامه ریزی کرده بودم بعد از صبحانه بروم آزمایشگاه و خرید سس الویه. البته بعد از اینکه مقدمات ناهار را آماده کردم که مشخصا سینه
__ امروز باید جدولی را می کشیدیم یا دانلود می کردیم. که من البته با کمال میل کشیدمش. شروع روز نوشتن را دوست دارم .
امروز بیست و نهمین سوم بهمنی بود که خجسته و دلشاد به جشن و شادی گذشت و پایکوبی . به مناسبت زاد روز مهران مهربانم
دوست عزیز عصر حجری من سلام؛ امیدوارم که اوقات واحوالت به خیر و خوشی در گذشته، درگذشته باشد. من هم ندارم غصه‌ای، سعی‌ام بر آن
ساعت ۴:۱۵ دقیقۀ بعد از ظهر است. از ساعت ۳:۴۵ دقیقه که شاهین عزیز پیامش را در گروه دورۀ نویسنندگی خلاق گذاشت و همه اعضای
اینجا شکوه شش روزشه و براش سرمه کشیدن هر کس قصه اش از زمانی آغاز می شود، آغاز قصه ی من از نوزده اردیبهشت ماه
معتقدم که با آموختن و عمل به آموخته ها می توانیم زندگی را ارتقا، دهیم . این ارتقا، باعث شادی و رفاه است . در این وبسایت تجربیاتی که از سالها زندگی زیسته ام به صورت خاطرات و روزنوشته ها و ....... به اشتراک گذاشته می شود.
اینجا خانه من است . به خانه من خوش آمدید.